پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آه ؛ افسوس- شعر نیمائی
نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392
بازدید : 1607
نویسنده : اسدصفائی )

نه نگاهی

نه سلامی

نه کلامی

که به شوق آورد این خسته ی ره را

نه پیامیست در این کوچه ی تاریکتر از من

به کجا باید از این حسرت واندوه سفر کرد

نه چراغی

نه نشانی ز کسی بر سر راه است

شهر در خلوت خود ساخته گیر است

کودک رابطه در پنجه ی تقدیر اسیر است

چشم ِ بازی نتوان دید

بوی عطری نتوان از تن این شهر شنیدن

جرعه ای باده که در جام نهان است

قطره ای شوق که در چشم روان است

آه ، افسوس

نه دیدم ؛ نه شنیدم 

گوئیا پرده ی تاریک بر این شهر کشیدند

نه دری هست

نه یک روزنِ روشن

<> 

بار بر بستن و رفتن

باید از اینهمه تاریک گذشتن

 

1389(صفا)

 

 

 


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: انجمن شاعران بناب- شعر تبریز- بار بر بسن و رفتن -اسدصفائی-صفاکده ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد

Play 8 Ball Pool

Play 8 Ball Pool / More Sports games